۱۳۸۹ آبان ۵, چهارشنبه

خونه و پنجشنبه ای که دیگه ندارم...

امروز چهارشنبه است. اما نمی دونم چرا حس پنجشنبه بهم دست داده... دلم هوای پنجشنبه های خونه رو کرده، پنجشنبه هایی که از مدرسه می اومدم و مامان تعطیلیش بود و خونه بود، خونه خیلی تمیز بود چون از صبح جارو و... کرده بود. معمولا تو آشپزخونه بود وقتی می رسیدم و بوی غذا خونه رو برداشته بود... علی اومده بود از مدرسه و بابا هم زود می اومد. چهارتایی نهار می خوردیم و علی و بابا یه سره منو می خندوندن... بعد یه کم دور هم نشستن بود و خوابی که تازه حدود 4 شروع می شد و من تو اتاقم بودم و چیزی می خوندم. ساعتای 6 بیدار شدن و تو اتاق مامان و بابا بودن و با هم بودن... بابا مطب نمی ره پنجشنبه ها و عصر پنجشنبه مال ماست... تو هال بودن و پرسیدن مامان که چی می خورین؟ شیر قهوه، چایی، شیر کاکائو؟ و دور هم عصرونه خوردن... و بیرون رفتن که گاهی فقط یه دور کوچولو بود...
دلم هواشونو کرده... دلم پنجشنبه ی خونه رو می خواد... دلم بابا، مامان و علی رو می خواد...
بوی خوب خونه مون... که الان نیست و من بهمش زدم... لعنت به این من و آرزوهای بی سر و تهش...

۶ نظر:

  1. من اینجا بس دلم تنگ است
    و هر سازی که می بینم بد آهنگ است
    بیا رهتوشه برداریم
    قدم در راه بی باز گشت بگذاریم
    ببینیم آسمان آیا هرکجا باز هم همین رنگ است

    پاسخحذف
  2. مرسی خاله ویدا!
    اخوان... من این شعرشو خیلی دوست دارم! :)

    پاسخحذف
  3. ریحانه: زندگی اینجوریه همیشه خیلی زود دیر میشه.....

    پاسخحذف
  4. وااااااااااای
    نوشین
    گفتی..........
    بوی خونه...
    پنجشنبه هایی که پدرم زودتر میان خونه و عصرش مال ماست....شاید طرقبه یا شاندیز...یا فقط یه دور کوچولو تا پارک ملت و کوهسنگی...
    ریحون!
    دیر نشده که! کافیه دوباره بریم خونه!

    پاسخحذف
  5. چرا لعنت؟؟؟
    حس دلتنگی خودش خیلی قشنگه وقتی با شیرینیه خاطره هایی که به یاد میاری تموم میشه :)
    زود زود یه تعطیلی پیدا م یکنی و میری خونه قلقلی :)
    غصه نخور :*

    پاسخحذف
  6. به ریحانه:
    باهات موافقم. یهو به خودت میای می بینی که وای... چه چیزایی رو از دست دادی...

    به افروز:
    :) این ریحانه، خامورشاد نیست! ;)
    البته من هم نمی شناسمشون! :دی

    به جیران:
    غصه نمی خورم جیران جون! ;) یه حس لحظه ای بود! با اینکه خوب نیست آدم عادت کنه ولی فکر می کنم دارم عادت می کنم! ;)

    پاسخحذف