۱۳۹۳ خرداد ۲۴, شنبه

من و روانشناسان گرامی!

این روزا دارم سعی می کنم خودمو خوشحال کنم. دارم تلاش می کنم که سبک زندگیم رو عوض کنم که خوشحال باشم٬ غصه نخورم٬ نگران نباشم و ... در این راستا کلی سخنرانی و ... دیدم توی TED talk و edX که از زبون آدمای روانشناس و متخصص و ... ببینم چیا خوبه؟ بعدش در کمال تعجب من٬ دو تا کاری رو که من می کردم و آدمای دیگه سر این دو تا کار از دستم کلافه بودند توصیه می کنن!! و من تصمیم گرفته بودم که دیگه این دو تا کار رو کم کنم یا حداقل ظاهرم رو اینجوری کنم. (آخه درونم هنوز عادت نکرده و خیلی اذیت می شم). حالا این دو تا کار که اینا توصیه می کنن چیه؟

۱. تشکر کردن! کاری که من خیلی می کنم (می کردم؟). از در و دیوار هم تشکر می کردم یا می گفتم ببخشید !!! اصن یه وعضی! بعدش این روانشناسا می گن که خوبه که تشکر کنی! می گفت مثلا بنویس که ای هوا! مرسی که این قدر خوبی! می گفت نامه بنویس برو بده به آدمایی که می خوای ازشون تشکر کنی! می گن اینا باعث خوشحالیت می شه! من طفلک از بس گفتم مرسی ملت عصابشون خرد شد می خواستن منو بکوبن تو دیوار! (البته ببخشید مشکل بود٬ اما مرسی هم کنارش بود)

۲. محبت کردن به دیگران! این یکی دیگه منو له کرد! له له! آخه من همین چند وقت پیش دامنه ی محبت کردنم رو محدود کردم. هنوز دارم با درونم می جنگم که نخوام به آدمای دیگه محبت کنم! اینا می گن که این کار باعث شادی می شه! باید برم باهاشون صحبت کنم که تو نظریه اشون تجدید نظر کنن! من این کار رو می کردم٬ ملت مورد محبت قرار گرفته٬ محبت که ندیدن هیچی٬ رو عصابشون هم پیاده روی شد! بعدش من هی نشستم واسه خودم غصه خوردم. هی نشستم تجزیه تحلیل کردم. هی با ملت حرف زدم که ببینم چرا این محبت بده؟ یعنی هی نگاه می کردم می دیدم که هنوز هم از نظر من خوبه! اما برای بقیه بده! بعدش هی درونم رو خفه کردم. هی گفتم توجه نکن! بعدش رفتم ببینم که حالا که با این تصمیم این جوری شدم٬ چی کار کنم شاد بشم؟ می گه برو محبت کن! خب اصلا اینا نمی فهمن که من مشکلم دقیقا همین محبت کوفتی بود؟

خلاصه این که داغونن اینا! این آدمای متخصص بلد نیستن منو شاد کنن... خودم هم که داغون تر! نمی دونم چه جوری باید خودمو شاد کنم! هر کاری می کنم از یه ور دیگه می زنه بیرون. تهش شده هر روز و هر شب یه صورت خیس! نتیجه این که از همین تریبون به اهالی روانشناس سلام عرض می کنم و می گم که یا من ریدم یا اونا!

با تشکر
نون داغون!

۱۳۹۳ خرداد ۱۵, پنجشنبه

بگذارید خودم بمانم... عوضم نکنید...

گذر زمان٬ و دیدن برخی از برخوردها آدم رو عوض می کنه... در حالی که نمی خوای عوض بشی٬ عوض می شی! من اینو دوست ندارم.