۱۳۹۴ شهریور ۱۹, پنجشنبه

اگر باور کنم و خودم را دوست داشته باشم...

زندگی... زندگی عجیب و سخت است...
دیروز روز شلوغی بود و اتفاقی که افتاد بی نهایت ساده ولی حیاتی بود. و تمام شد. همه چیز تمام شد. نه برای من برای ی. و البته تهدیدی جدی برای من.
زندگی سخت است... خیلی سخت.
من در این دو سال بزرگ شدم و آموخته ام. اکنون به نقطه ای رسیده ام که حتی اگر این اتفاق برای من بیفتد دیگر اهمیتی ندارد. من بسیار آموخته ام و در این مسیر سرسخت بسیار خواهم آموخت. اگر موفق شوم٬ زندگی ایده آل خود را خواهم ساخت. اگر نه... اگر در این مسیر به هر دلیلی از ادامه بازماندم٬ زندگی ای نو خواهم ساخت! زندگی ای که در آن به آرزوهایم سر و سامان دهم. مهم این است که در این مسیر رشد کنم و باور کنم که این تنها هدف است... رشد کردن... هیچ چیز دیگری مهم نیست. 

۱۳۹۴ شهریور ۱۲, پنجشنبه

یک دوست جدید با حس خوب قدیمی

خوشحالم! بی نهایت خوشحال! بعد از دو سال حس خوب واقعی را دارم تجربه می کنم.
ساده بود٬ حدود ۴ ماه قبل ب. ایمیل زد که آ. به جمع ما در آزمایشگاه اضافه می شود٬ از شیراز. مدت کوتاهی بعد آ. با من تماس گرفت و من او را راهنمایی کردم. ناخودآگاه حس خوبی داشتم نسبت به این غریبه که قرار است به جمع ما اضافه شود.
حدود یک ماه پیش تماس هایمان بیشتر شد و من برای پیدا کردن خانه و کارهای ویزا کمی راهنماییش کردم. در تمام این مدت فکر نمی کردم غریبه است٬ بوی آشنا بودن می داد. یک بار به من گفت که فکر می کند خیلی زود یک دوست خوب پیدا کرده است و من سرشار از وجد بودم...
دیروز آ. رسید. رفته بودم ژنو و با هم به لوزان آمدیم. قبلا حس کرده بودم که چه قدر دوست خوبی است٬ اما در طی مسیر این حس تقویت شد. چمدان هایش نرسیده بود و تنها با یک چمدان کوچک به دانشگاه آمدیم و بعد خانه ای را که من برایش دیده بودم تحویل گرفتیم. هنگامی که چمدانش را باز می کرد و یادگاری هایی را که با خودش آورده بود نشان می داد٬ ناگهان حس کردم برگشته ام به دو سال پیش. وقتی ایران و شریف بودیم... وقتی که آن همه دوست خوب داشتم. و یک لحظه٬ بعد از مدت ها دیدم دوست جدیدی پیدا کرده ام که درست مثل خودمان است... مثل خودِخودمان! باورم نمی شد! من و این همه خوشبختی؟ بعد از دو سال گویی بخش خالی زندگی ام را پر کرده بود! بخشی که هی دست و پا می زدم در آدم های اطرافم پیدا کنم! طاقت نیاوردم و به آ. گفتم: خیلی خوشحالم که اومدی!

و اکنون بی نهایت خوشحالم. آ. آمده است و من یک دوست خیلی خوب دارم! و یک حس قدیمی عالی! احساسی که شاید در کنار سین٬ میم و سین داشته ام را به من می داد! و تنها یک روز بود که دیده بودمش! چه قدر خوب بود... چه قدر خوب!

آ. در بهترین موقعیت وارد زندگیم شده است... خوش آمدی دوست جدید مهربان من! :)