۱۳۹۳ آبان ۱۶, جمعه

فکرهایی که نباید کرد...

باید فکر کنم. باید به طور جدی فکر کنم. ولی دنبال زمان مناسب می‌گردم.
این روزها موقعیت روحیم برای این فکر به این مهمی مناسب نیست... و من خودم را کنترل می‌کنم که اکنون فکر نکن! تا فکرم به آن سمت می‌رود می‌گویم: هییسسس! اکنون زمانش نیست.
می‌ترسم! می‌ترسم از این که در این موقعیت فکر کنم و تصمیمی بگیرم که نباید... حتی می‌ترسم که فکر کنم و تاثیری بر فکرهای جدی آینده‌ام بگذارد!
ولی افسوس... افسوس که این مغز من همیشه چندین تردِ فکر را همزمان اجرا می‌کند! نمی‌ایستد! و من این روزها مدام یک پراسس خاص را کیل می‌کنم!
خسته‌ام از کنترل فکرهایی که نباید کرد... خسته...


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر