۱۳۸۹ شهریور ۱۱, پنجشنبه

اندر احوالات این روزهای آخر

کمتر از دو هفته ی دیگه مونده به پایان خونه... و من هول کارهای انجام نشده و نیمه کاره... تابستونی که با هر سال خیلی فرق داشت و پر از تکاپو بود اما نه از نوعی که می بایست می بود، پر از دویدن ها و تجارب جدید اما نه کاملا آن گونه که چیده شده بود! و حالا در این کمتر از دو هفته دست و پا زدن برای به انجام رساندن کارها! که چه ناممکن به نظر میاد... با همه ی این ها نمی تونم بگم که وقتم رو ریختم دور، اما همیشه جا برای بهتر شدن هست...
این روزها همه کار می کنم و زندگیم رو با همه ی چیزای خوب و بدش، با همه ی انتخابای درست و غلطش قبول کردم! قبول کردم که باید تمرین کنم برای زبانی که وقتش که بود براش وقت نذاشتم، قبول کردم که اگه سازی رو برای دلم انتخاب کردم ازش فرار نکنم و دوستش داشته باشم. قبول کردم انتخاب هام رو و وسطش زندگیم رو جا می کنم! و دارم آماده می شم واسه ی برگشت، برگشت به زندگی قبلی! دانشگاه! که چه قدر دلتنگش شدم! برای دوستام... بچه های دانشگاه... آخ چه قدر دلم می خواد پر انرژی برگردم با یه ترم جدید. و البته کارهای جدیدی که باید انجام بشه... تجربه هایی که باید داشته باشم و این میون باز یه عالمه برنامه! :) نمی دونم که می خواد مثل این برنامه هام بشه یا نه ولی این بار اجبارش بیشتره! و می دونم می شه... یه حس خوب هست ته دلم.
این روزها، روزهای چمدون بستنه و مرتب کردن داشته ها و نداشته ها، چیزایی که باید بمونن و چیزایی که باید برده بشن، چمدونی که فیزیکی نیست لزوما و تو ذهنم جا به جا می شه! و من می چینم و بر می دارم، می خونم و می ذارم:  این باشه، این نباشه... اینو بذار این جا... این مال الانه، این مال بعدا.... جمع می کنم و باز به هم می ریزم... می پاشم و می ریزم... و گاهی خط می زنم برای همیشه...
این روزهای آخر روزهای تکاپوی من و اتاقم و ذهنمه ... کاش درست بچینمشون...

۳ نظر:

  1. همیشه روی این سخن تاکید می کنم که ناگهان چقدر زود دیر می شود، چون این طور که شما می گین تابستون تموم شده، در حالی که هفته دیگه تازه می خوام برم خونه، با خودم هم می گفتم که آخ جون تابستونم شروع شد.
    ان شاالله ترم بعد در برنامه هاتون موفق باشید

    پاسخحذف
  2. خوب خسته نباشی پس این روزا عزیز :)
    انگار دیگه می بینیمت :)

    پاسخحذف
  3. مرسی آقای محمد! نمی دونم شاید تابستون تازه شروع شده باشه! ;)

    ممنون جیران جون! امیدوارم وا قعا! حتما حتما میام! :)

    پاسخحذف