دخترک با دلشوره ای عجیب از خواب بیدار شد. انگار که در دلش رخت می شستند... دست هایش را به هم مالید، به خودش نگاه کرد و و به ساعت، ساعت 5 صبح بود، تنها 2 ساعت خوابیده بود. چراغ بالا سرش را روشن کرد و نیم خیز روی تخت نشست. با خود فکر کرد: "چت شده دختر؟" و به فکر فرو رفت. دلش آشوب شد. به یاد آرامش گذشته افتاد، و به یاد آرام. آرام تنها جایی بود که همان آرامش سابق و لذت اکنون را برایش داشت. حس کرد که چه قدر آرام را دوست دارد. و چه قدر دلتنگ دیدار دوستانش است. کتاب بالای سرش را برداشت. کتاب را باز کرد، قطعه ی شماره ی 3:
روی یک پل
پشت سر گذاشته شده
آشتی داد
یک راه قدیمی وجدید را
با گشاده رویی آگاهانه
با صراحتی شجاعانه
با نشانی از ترس
از تنهایی
کتاب را بست، با خود فکر کرد مارگوت بیکل فوق العاده است! و زمزمه کرد "با نشانی از ترس..."
نمی دانست چرا این روزها آرام نمی شود. با خود گفت: "مسیرِ اشتباه؟ هدفِ نامعلوم؟ ... " و آرام گفت :"نه..." بعد دوباره به یاد آرام افتاد... دوستش داشت و سرشار از وجد شد... در حالی که زیر پتو می خزید گفت: "می توان همچون آرام بود، با لذت های حال! من مثل آرام رفتار خواهم کرد..." کمی آرام شد و به خوابی خوش فرو رفت... رویای بودن در کنار دوستانِ قدیمیِ آرام لذت خواب را دو چندان کرد...
روی یک پل
پشت سر گذاشته شده
آشتی داد
یک راه قدیمی وجدید را
با گشاده رویی آگاهانه
با صراحتی شجاعانه
با نشانی از ترس
از تنهایی
کتاب را بست، با خود فکر کرد مارگوت بیکل فوق العاده است! و زمزمه کرد "با نشانی از ترس..."
نمی دانست چرا این روزها آرام نمی شود. با خود گفت: "مسیرِ اشتباه؟ هدفِ نامعلوم؟ ... " و آرام گفت :"نه..." بعد دوباره به یاد آرام افتاد... دوستش داشت و سرشار از وجد شد... در حالی که زیر پتو می خزید گفت: "می توان همچون آرام بود، با لذت های حال! من مثل آرام رفتار خواهم کرد..." کمی آرام شد و به خوابی خوش فرو رفت... رویای بودن در کنار دوستانِ قدیمیِ آرام لذت خواب را دو چندان کرد...
اول ;-)
پاسخحذفدخترک ؟ به نظر شخصیت آشنایی میامد. و آرام ؟ نفهمیدم معنی این آرامو.
"می توان همچون گذشته بود، با لذت های حال"
آره این جمله خوبی بود. گذشته هم جالبه! انگار نه انگار که دیروز همین امروزه! همیشه به چشم مقدسات نگاه می شه! گذشته ی مقدس!
آرام... شاید بعدا گفتم... ;)
پاسخحذف"می توان همچون گذشته بود، با لذت های حال"
جدی جمله ی خوبی بود؟ به نظرم خیلی بد بود!
اولش اون بود ولی ازش خوشم نیومد عوضش کردم:
می توان همچون آرام بود، با لذت های حال!
گذشته ی مقدس... نمی پسندم! نمی گم مقدسه. اما شروع آرام در گذشته بوده... من حال رو دوست دارم اگه این روزا باهاش کنار بیام!
آخی...این حس رو خیلی تجربه کردم...
پاسخحذفآرام...
گذشته هم از این جهت که پر از خاطره و تجربه است واقعا مقدسه!اما اگه بخوای مرتب به گذشته رجوع کنی...دیگه مقدس نیست...
با خود فکر کرد مارگوت بیکل فوق العاده است!
پاسخحذفیعنی کی میتونه باشه؟ :-؟
:)
قشنگ بود :)