دیشب خواندن کتاب دزیره را تموم کردم. دزیره کلاری اولین نامزد ناپلئون بناپارت بود و کتاب در غالب خاطرات دزیره تاریخ فرانسه رو از پنج سال بعد از انقلاب کبیر فرانسه تا یه کم بعد از زمانی که ناپلئون میمیره، نقل میکنه.
من این کتاب رو دوست داشتم. واقعا دوست داشتم. اما... حالم یه طوریه... این آدمهایی که نسبت بهشون حس پیدا کردم، فقط توی کتاب نبودن و واقعی بودند! وجود داشتند و اینا واقعیت بود... به خصوص وقتی که رفتم توی ویکیپدیا و نقاشیهای واقعی از اونا رو دیدم: دزیره با بینی سربالا، ژولی با لباس قرمزی که بهش نمیاد، ناپلئون در عکسهای مختلف از زمان ژنرالی تا امپراطوری، ژوزف که به خاطر جهیز ژولی با او ازدواج کرد، ژان باتیست قدبلند که سردوشیهاش صورت دزیره رو می خراشوند، اسکار کوچک که میخواست پادشاه یا آهنگساز بشود، ژورفین زیبا که لباس روز تاج گذاریش بسیار سنگین بود، لوسین که به جمهوری خیانت کرد ولی تبعید شد، مادام لسی سیا که دستهایش پس از آن همه سال هنوز به دلیل کار زیاد چروکیده بود، پادشاه رم که گوشهی مکعب چوبی قرمز که سپاه مارشال "نه" بود را میجوید، لافایت که من او را در زمان پیری دیدم و شاید ناجی جان 100 انسان و ... همه ی اینها مرا دیوانه میکند. این آدمها واقعی هستند! واقعی! و این تاریخ دنیاست... جمهوری و امپراطوری، مارشالی فرانسه و پادشاهی سوئد، بزرگترین ارتش تاریخ(!!!) و بیش از یک میلیون کشته در جنگها، کشتههای روسیه و همهی اینها در کنار ناپلئون و اوژنی و پرچین باغ مارسی... درد دارد! من اینها را میخوانم و حس میکنم که بشر را نمیشناسم. این "موجود دوپای وحشی و نابودکننده که دلش میلرزد" را نمیشناسم! نمیشناسم و حالم بد میشود... دلم آشوب میشود، هرگاه که ناپلئون به قدرت میرسد از او متنفر میشوم، با هر فتح تازه بیشتر از او بدم میآید، و با شکست او وقتی با صورت نتراشیده به خانهی اوژنی میرسد او را دوست دارم، وقتی شمشیرش را به پرنسس ولایتعهد سوئد تسلیم میکند دلم میخواهد اوژنی او را در آغوش بگیرد... نسبت به شخصیتهای داستانم حس دارم مثل تمام داستانهای دیگر، اما این بار واقعی هستند! و من باز دیوانه می شوم... حالم بد است... دنیا و این موجودات عجیب همنوعم را نمیشناسم... خودم را که اصلا!
هیچ اهمیتی ندارد ما را به دنیای بهتری دلخوش کنند
پاسخحذفهشت میلیارد نفر هر جا پا بگذارند همین است که می بینید!!
( مال یک آدمی احتمالا:دی)
هرچند بحث حتی ۸ میلیارد هم نیست، یک جامعه آدم کافیه که همین رو بسازند...